پرسان
ثبت نام
راهنما
دانلود اپلیکیشن
نگارش چهارم -
بازگشت
نوو نو.
نگارش چهارم
.
سریع جواب بدید معرکه میدم
جواب ها
هری پاتر ⚡️
نگارش چهارم
سلام من چند سال است که حیاط این مدرسه هستم من همیشه خوش حال هستم ولی چیزی که منو ناراحت می کنه رختن زباله در حیاط بچه ها همیشع زباله میریختن ولی یه روز فرق کرد نمیدونم کهچی شد که بچه ها دیگر زباله نریختن
child Month🌙⭐
نگارش چهارم
سلام من چندسال است حیاط مدرسه هستم بعضی از بچه ها مرا کثیف میکنند و مرا ناراحت میکنند پارسال که مدرسه ها بسته شده بود من بسیار غمگین بودم و دوست داشتم هرچه زودتر مدرسه ها باز شود
masoume konari
نگارش چهارم
سلام عزیزم خودت بزار جای حیاط مدرسه بنویس
𝐊𝐢𝐦𝐢𝐚 𝐣𝐨𝐨𝐧𝐚𝐤𝐢 :)🔪
نگارش چهارم
من حیاط مدرسه ای هستم که دانش آموزان زیادی در اون بازی و شادی میکنند. من از اینکه بچه ها درونم بازی و شادی میکنند خیلی احساس خوبی دارم. ولی گاهی،از دست بچه ها ناراحت میشم.. اون ها به جای این که اشغال هایشان رو در سطل آشغال بریزند و حیاط مدرسه را تمیز نگه دارند،پوست خوراکی ها و باقی مانده خوراکی هایشان را در زمین رها میکنند و میرند.. از این که بعضی مدرسه ها حیاط کوچیکی دارند خیلی ناراحتم،ای کاش حیاط همه ی مدرسه ها بزرگ بود..پر از درخت بود،تاب و سرسره داشت،وسایل بازی داشت تا همه ی بچه ها از آن لذت زیادی ببرند.کاش نیمکت های زیاد و چوبی زیبایی بود که وقتی بچه ها خسته شدند روی آن بشینند.. کاش توی همه ی مدرسه ها چمن های زیبا و گل های زیبایی داشت.کاش در حیاط همه ی مدرسه ها سایه بون هایی بود که موقع گرما زیر آنها وایستیم .
amin mr
نگارش چهارم
حیاط مدرسه زیباست
Kim Violet:/// ,,
نگارش چهارم
خوابیده بودم که پای چند دانش آموز را حس کردم.صبگاه شروع شده بود. خیلی دوست داشتم خمیازه بکشم اما اینطوری دوباره بچه ها زیر میز ها قایم میشودند.وقتی زنگ تفریح خورد همه بازی میکردند . فقط یک نفر تنها بود. پایش را روی من کوبید و روی من نشست، اما عصبی نشدم چون معلوم بود خسته است . به من گفت میدونی، بچه ها اینطوری روی من پا میگذارند. متعجب شدم . اولین بار بود کسی با من حرف میزد . پاشد و رفت. با خود گفتم چه آدم هایی پیدا میشوند! زنگ خورد همه دویدند و از روی من رد شدند شنیدم یکی گفت :(زنگ بعدم گرگی؟) عصبی شدم. همش هم وقتی زنگ میخورد یا روی سر و صورتم پا میگذارند و یا میپرند از آنها متنفر بودم ولی خانم تمیزکار که همیشه با من حرف میزد را دوست داشتم. همیشه من را با تی قلقلک میداد و با جارو تمیزم میکرد. من و او باهم پیر شدیم. با خود فکر کردم که اگه او نبود هرروز خمیازه میکشیدم تا از بچه ها انتقام پاهایشان را بگیرم و از مدیر انتقام میزهایی که روی من گذاشته را...
طناز علیزاده
نگارش چهارم
سلام من حیاط یک مدرسه هستم در من آب خوری هست دستشویی هم است بچه ها بعضی وقت ها مرا کثیف میکنند بعضی دیگر از بچه من را تمیز مکنند $$ /leqslant $$
سوالات مشابه
لیست سوالات مشابه