نگارش چهارم -

نوو نو.

نگارش چهارم.

سریع جواب بدید معرکه میدم

جواب ها

Kim Violet:/// ,,

نگارش چهارم

خوابیده بودم که پای چند دانش آموز را حس کردم.صبگاه شروع شده بود. خیلی دوست داشتم خمیازه بکشم اما اینطوری دوباره بچه ها زیر میز ها قایم میشودند.وقتی زنگ تفریح خورد همه بازی میکردند ‌. فقط یک نفر تنها بود. پایش را روی من کوبید و روی من نشست، اما عصبی نشدم چون معلوم بود خسته است . به من گفت میدونی، بچه ها اینطوری روی من پا میگذارند‌. متعجب شدم . اولین بار بود کسی با من حرف میزد . پاشد و رفت. با خود گفتم چه آدم هایی پیدا میشوند! زنگ خورد همه دویدند و از روی من رد شدند شنیدم یکی گفت :(زنگ بعدم گرگی؟) عصبی شدم. همش هم وقتی زنگ میخورد یا روی سر و صورتم پا میگذارند و یا میپرند از آنها متنفر بودم ولی خانم تمیزکار که همیشه با من حرف میزد را دوست داشتم. همیشه من را با تی قلقلک میداد و با جارو تمیزم میکرد. من و او باهم پیر شدیم. با خود فکر کردم که اگه او نبود هرروز خمیازه میکشیدم تا از بچه ها انتقام پاهایشان را بگیرم و از مدیر انتقام میزهایی که روی من گذاشته را...

سوالات مشابه